شاید به شکل و وجه خوبی (البته از نظر من) با هم آشنا نشدیم ولی به هر حال شدیم.
شاید اتفاقاتی بینمون افتاد و یا انداختن، ولی گذشت و چال شدن.
شاید یه سری اتفاقات میتونست بجای رابطهای دوستانه، رابطهای جبههای به خودش بگیره ولی خدارو شکر، این عقله، نذاشت.
حسن نیتشو دیدم،شاید دست و بالش به خاطر یه سری قضایا بسته باشه، ولی خوش نیَته.
آدم صبوریه و معمولاً تصمیمای زود،تند و سریع نمیگیره و این عملش نشون دهنده شعورشه.
قبلاً هم گفتم، اهل اسم بردن از کسی نیستم و از این اخلاقای بووق ندارم ولی این بار اسم میبرم. از اونی که باعث شد این اتفاقات تموم بشه و یه اتحاد بوجود بیاد و اونم کاربریه به اسم مستعارِ «جوکر»!
ایشون باعث شدند که یه اتحاد برای رو کردنِ دستش بوجود بیاد و این اتحاد موندگار شد . همین ایشون، با اسم من و شما دوستان، تو وبلاگِ دوستانِ این دوست عزیز، فحاشی کردن و به اسم من و یا بعضی از شماها تموم شد. مهم نیست. مهم این بود که دستش برا دو طرف اصلیِ ماجرا رو شد. کسی که وبلاگِ خودش بنا به نمیدونم چه ها دلیلی الان مسدود شده! کسی که چپ و راست پیامایی در شأنِ خودش رو برا من و این دوستمون ارسال میکنه.
این پست رو خیلی زودتر از اینها میخواستم بنویسم ولی چرا تا الان نشد، نمیدونم..! پینوشت: شاید ببینید کلاً زود به زود پست میذارم و یا اینکه این روزا پستای آموزشی بیشتر میذارم، ولی دلیل داره، دلیلشم اینه که «شاید» 40 - 50 روز بیشتر اینجا نباشم، شاید کلاً دیگه ننویسم و آموزش نذارم، شایدم بتونم هفتهای یکی دوبار یه سر بزنم، نمیدونم، بستگی به شرایطِ اون زمانم داره..:) خلاصه علتِ زود آپ کردنم اینه که یه یادگاریِ هر چند بی ارزش اینجا داشته باشم. خیلی از دوستان چه در بیان چه وبلاگای دیگه بصورت خصوصی بابتِ این پستای آموزشی تشکر میکنن ولی با عرض پوزش، بی آدرس پیام میدن و نمیدونم کیا هستن و کجا می نویسن که جواب محبتهاشون رو بدم، به هر حال ممنونم ازشون. جو گیر شدم زیاد حرف زدم..:دی
مخلص همگی..:)
دسته: {مونولوگ}
- [ ۹۴/۰۹/۱۴ ]
