پلاکــ هفت


پلاکــ هفت

هستم تا باشم، همین.!


فینگول که بودیم یه سری مجموعه کتاب داشتیم به اسم احمد وسارا. مامان باباهه برامون میخوندن که از ماجراش درس عبرت بگیریم. البته بیشتر برای من میخوندن چون بزرگتره بودم. یه اپیزودش این بود که باباشون به احمد قول داد صُب ببردش کوه. اینم از ذوق خوابش نبرد. ساعت 3صُب دیگه حوصله اش سر رفت بلند شد ساعت دیواری رو کرد 5. همه بیدار شدن بعد سر صبحانه رادیو ساعتو اعلام کرد!، این احمده هم سوسک شد:)) باباهه هم بعنوان تنبیه اینو کوه نبرد. آقا این داستان اینقده تاثیر داش رو من.. به جانِ خودم!

حالا من دیروز صُب میخواستم برم کوه، 5 قرار داشتم منتها از ساعت 3 بیدار بودم! ذوقم نداشتم به خدا ولی یاد این ماجرا افتادم!

دسته: {مونولوگ} {نوستالژی}

  • [ ۹۴/۰۷/۲۵ ]
    [ پلاک هفت ]

نوستالژی

نظرات (۲۹)

  • روشنا ی صبح
  • عجب تنبیهی برا بچه بیچاره در نظر گرفتن!!!
    دلم سوخت! :|
    +
    بعضیا(گاهی اوقات خودمم شاملشون میشم!) ی جوری میزنن ذوق ادم رو میترکونن که ادم دلش میخواد سرشونو بکوبونه به طاق!
    خشن هم عمه ی باراکه! :دی
    خواستم بگم چه خشن..:))
  • Death MJ
  • بابا من داستانای خنده دار تعریف میکرد برام. دریغ از داشتن حتی ی ذره درس عبرت !
    XD
    اما آبجیم ازون داستانای تخیلی عشق و عاشقی ... خعلی باحال بود... 
    دمش گرم آبجیم بچگیام خیلی باهام بازی کرد و برام قصه گفت... :))
    مامانم والا یادم نمیاد. خودش میگه تعریف میکردم برات. من که یادم نی!!! XD
    فک کنم مسئول کتک زدنتو بابات داده دست مامانت..:دی
  • asra ツ..
  • فینگول..... دی
    من چیکار کنم نکته سنجم دیگه ...دی تا کتابفروشی انقلابت
    حالا تکذیب نکنین میدونیم ذوق داشتین:|
    شما در حال حاضر فینگولین خودتون.. :دی
  • asra ツ..
  • نه دیگه دهه شما و ما تقریبا تو یه رده  اس بس شما هم در فینگولی به سر میبری بعللههههههههههههههههههههه... :|
    باز یه چی بگی میام برات ها ...بزرگتر کوچیکتر گفتن خانما مقدم هستن گفتن ... دی
    من از دست شما و اون یکی رفیقِ قینگلیت به کجا پناه ببرم..؟؟؟ :|
  • ف. ن
  • سلام...نمیشد بی تشکر رد شد از کنارش...تشکر میکنم ازتون بابت گذاشتن mp3 هایی که میذارید...دوست داشتنی اند و تکرار میشن در شبهایی که در خانه عزادارم...لبخند...متشکرم.
    خواهش می شود، قابلی نداره..
  • ✿شمیم زندگی✿
  • :|
    یاخدا
    والا بخدا.. :|
  • یکی دیگر
  • کم بخواب که نصف شب بیدار نشی..
    شده دیگه..
  • زهـرا ...
  • بیچاره فینگوله!
    به نظرم همون منا پیشنهاد خوبی واسه پناه بردنه نه اسرا؟! :دی
    دیگه الان الاغ هم دارین فقط یه خورجین بگیرین و حرکت :))))))
    به نام خدا
    عموی منم پمپ بنزین داره..
  • اعصاب من
  • تو روز کمتر بخواب شب خوابت ببره
    من روزای که تو مترو میخابم شب دیرتر میخابم
    شمام که کلا" مترو خوابت مَلَسه.. :|
    زیاد عادت ندارم روزا بخوابممگر اینکه خیلی خسته باشم..
    یه دلیل دیگه بگو..:|
  • asra ツ..
  • جناب اعصاب دلیلی واضح تر از این که ذوق داشته اما میترسه بگه قضیه نارنگی شه ... دی
    آباجی زهرا ....ها والا ؟؟؟
    اتفاقا" نارنگی هم جزء میوه جات مورد نظر برای سفر بود.. :|
  • زهـرا ...
  • آخ آباجی زدی تو خال!
    همینه دیگه!
    میترسین مثل قضیه نارنگی شه!
    بگین اشکال نداره راحت باشین ما مسخره تون نمیکنیم :دی
    داشتین ذوق مرگ میشدین دیگه نگین نه :)
    خدایا دل همه رو شاد کن ، دلِ این دوتا فینگول وب منم شاد بنما..
  • اعصاب من
  • با توجه به اون پست ادم فضاییهات واین فهمیدم خیلی شر بودی که خانوادت با این حربه ها (ادم فضایی حربه خودت بوده) میخواستن ارومت کنند!!

    بابا مگه میشه سوار مترو بشی ایست
    اه سر خط هم باشه و 40 دقیقه بیکار باشی و نخوابی!!!
    خیلی وقتا شده که تا صادقیه همینجور خواب موندم مردم بیدارم کردن دوباره رفتم اونور برگشتم، خیلی حال میده ها!!

    میگم هر وقت اینجوری شدی بگو تا من یادت بدم چه جوری بخوابی من استاد خواب در شرایط سخت هستم!!!
    یبار ردیف جلو نشسته بودم سر کلاس، بعد استاد داشت از رو اسلایدا درس میداد پرینت اسلاید ها رو هم داده بود به من تا چک کنم اگه اسلایدی جا افتاده بهش بگم
    بعد گویا سر کلاس صدام زده بود اقای فلانی این اسلاید تو پرینتا هست یا نه!!!
    بعد من خواااااااااااب
    دیده من خوابم گفته خوب ولش کنید میریم سر اسلاید بعدی!!!
    دم شما گرم :)))))))))
    اقا به مام یاد بده :دی
    تو دورانِ خدمت از نمونه موجودات شبیه شما زیاد دیدماا..:))
  • زهـرا ...
  • اگه دوتا کامنت اومده یکیشو پاک کنین وگرنه اینجا اسرا هم هست دیگه خودتون میدونید!
    :دی
    نه یکی اومده.. :|
  • زهـرا ...
  • همه بلند بگن الهی آمییییین :)
    خدایا یه کاری هم بکن این جناب انقد از ذوق کردنش خجالت نکشه!
    الان خجالت بکشه پس فردا تو جامعه میخواد چیکار کنه! :دی
    بگین بگین خودتونو راحت کنین :)))))
    ینی از میخِ روی دیوارم سوژه میسازید شما.. :))
  • اعصاب من
  • همینو بگو تو خدمت سر پست خوابم نبره!!!!!
    نه به ما که پست نمیدن!!

    کاری ندراه خودتو ول کن یعنی بیخال شو 
    آره :|
    سبک بدون فکر کردن و به این فکرکن که چقد رخسته ای و خوابت میاد
    من الان با این جملات خوابم گرفت

    پ.ن: اسرا و زهرا خانم، انقدر پلاک جان ما رو اذیت نکنید!!
    از ما گفتن بودا!!!
    دمت گرم بخدا :))))

    + اعصاب جان برا این دوتا فینگول یه برنامه بریز بریم برا......
    نه.. :|
    بیخیال، فینگول زدن نداره.. :|
  • asra ツ..
  • غیبت کردین ؟؟؟ اونم غیبت ما دوتا آباجی رو ؟؟؟:|
    جناب اعصاب!!!O_oشما که با ما تو یه دهه هستین اون وقت شمام فینگیلی میشی :)))))))))
    عموی پلاک هفتی وجناب اعصاب کاری نکنین فردا زنگ تفریح تو مدرسه براتون بیایم ها ×_×
    راستی زهرا برا اینجناب اعصاب کاغذ دستمالی دادی؟؟؟؟..... دی
    بچه مدرسه ای.. :))
  • آریانا م.ف
  • فرق بین ما ها و بچه های الان همینه. من همچین داستانایی واسم خونده میشد من شاهنامه واسم خونده می شد 7 خان. من قصه های بهرنگ واسم تعریف میشد. منن کارتون میدیدم. 
    اما بچه های الان هیچکدوم اینارو ندارن. اطراف درستی هم ندارن. 
    خیلی سخته راست بگن خیلی.
    اصن من کلا" دلم برا نسل جدید میسوزه والا..
  • Death MJ
  • فقط ی بار کتک خوردم...
    ی سیلی از بابام :'(
    همش..؟! :|
    ینی پسری که تو بچگی روزی سه چهار بار باباش از خونه نندازدش بیرون مرد نمیشه که.. :|
  • زهـرا ...
  • بده به فکر روابط اجتماعی جناب پلاک هفتم؟!
    از نارنگی شروع شده این خالت کشیدنا به همینجاکه ختم نمیشه!
    پس فردا روزی حقشونو خوردن و از خجالت نتونستن چیزی بگن شما جوابگویید حسن آقا؟!
    والا :دی
    ما فینگولیم؟! :/
    شگفتااااا.. :دی
    میگه ما فینگولیم !!!!
    پ ن پ :))
  • رها مشق سکوت
  • این کتابو داداش من داشت وقتی بچه بود. من همیشه براش میخوندم. آخخی یاد اون روزا افتادم 

    میگم، احیانا داداشت گم نشده بعد الان من باشم پیدام کرده باشی..؟ :|
  • Death MJ
  • :| 
    همه که مرد نباس بشن. 
    ی عده م بس نامرد باشن که مردا مشخص بشن.
    طرز تفکرو داری؟!  😂😂😉
    :(((((
    اخِرَتِ پاسخی بود که تا حالا گرفتم..:))
    دم شما گرم.. :دی
  • محمد StigMatiZed
  • من اینجور مواقع اصلا جایی نمیرم و می خوابمچه معنی داره از سه صبح ادم ممنتظر بشینه؟
    منتظر که نبودم، خوابم تموم شده بود والا..!
  • اعصاب من
  • از شانس خوبتون، شماها با یه بچه تهرونی خوب و اروم  و مظلوم افتادید، از اخلاق خوبش سوءاستفاده می کنید!
    از اون روی بچه های تهرون بترسید که یه وقت غضبشون شماها رو نگیره!
    از ما گفتن بود!!
    پلاک جان متولد چندی شما؟(اگه میخای خصوصی بگو) نمیخایی هم نگو
    :)))))))
    این کامنتو خوب اومدی ؛))
  • زهـرا ...
  • فقط دو سال با دهه ما فاصلا دارینا !
    شما هم فینگول میشین. جناب اعصاب هم که کلا هستن نیاز به گفتن نیس :دی
    یکی بگه بچه مدرسه ای که تو بچگیش ملتو فضایی فرض نکنه! والا :دی
    آره دارم جناب اعصاب دستمال کاغذی بدم؟! :دی  ی ی 
    آخ جون دعوا.. :دی
  • زهـرا ...
  • یکی این هندونه ها رو از دست بابابزرگ بگیره نیفتن نشکنن!!!!! :|
    جناب اعصاب! باشه باشه (با لحن جوا عزتی!) شما خوبی!
    دعوا کو؟!
    دعوا هم بشه شما دو تا جناب این وسط کشته هاشین :دی
    اسرا آباجی بریم براشون؟! 
    :(
  • زهـرا ...
  • :)))))))
    !
  • asra ツ..
  • زهرا بی خیال این عمو با جناب اعصاب میزنن زیر گریه میرن ماماناشونو میارن :|
    جناب اعصاب از شما نیز سوتی در دست داریم ها ... دی فک نکنین متوجه نشدم ... دی تا کتابفروشی انقلاب عموبععععععععععععععله:|
    بله بله..
  • زهـرا ...
  • نه من دیگه چیزی نمیگم.
    تا اینجاشم اشتباه کردم گفتم!
    از شما عذر میخوام جناب پلاک هفت.
    به بزرگی خودتون ببخشید.
    فک کنم یکی دعواتون کرده، دستش درد نکنه هر کی بوده.. :|
  • گیلِ دختر
  • طفلک احمدD:D:D:
    دیگه اینجا مینویسی؟
    سامعلیکم.. :دی
    ارهف گفته بودک تو بلاگفا که اینجام.. :|
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    CopyRight © 2013-2016 - Design By Pelake7 . All rights reserved

    هدايت به بالاي صفحه