هیچ وقت از گرههای بیشماری که تو زندگیم هست گلهای نکردم و نمیکنم.
از اولین ثانیهای که به دنیا اومدم، یه گره به نافم زدن که بعداً معنی این گره رو فهمیدم.
و بعداً فهمیدم که این گرههای زندگی همیشه معنی بدی ندارن،شایدم خیلی مفیدن، شاید حکمتی تو این گره هست.
بگذریم از این ترشحاتِ به اصطلاح مغزی:) همیشه تو خرید ماشین گره افتاده تو کارم، هر وقت قصد خرید این غول آهنی رو داشتم یه جای کارم لنگیده ولی برعکس ، تو فروشش خیلی سریع و برق آسا کارم انجام شده!
یه مدت بی ماشین بودیم، نیازی هم نداشتیم، عادت کرده بودیم؛ ولی بخاطر فینگیل باید یه وسیله داشت، بالاخره نیاز میشه. یه 10روزی میشه دارم قیمتای بازار رو برانداز میکنم.قیمتا نسبت به قبل بهتر شده .
اولین باره تو این کار قصد خرید کردم و تا الان خداروشکر هیچ گرهای تو کارم نیوفتاده و همه چی روبراهِ، این روبراهیو از برکت وجود این فینگیل میبینم:) خیلی شرایط زندگیم عوض شده و خیلی از مشکلات دارن حل میشن و بازم همشو از برکت وجود این فینگیل میبینم .
فردا راهی بازار چیتگرم برا خرید، انشااله که جور بشه ، به خیر و خوشی..:)
دسته: {مونولوگ}
- [ ۹۴/۱۱/۲۲ ]
