پلاکــ هفت


پلاکــ هفت

هستم تا باشم، همین.!


۲۲ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

تو همون حال وهوایی که یه تصمیم جدی میگیری و اون «عَزمِ» که یه تریلی هم نمیتونه جابجاش کنه رو قلقلک میدی برای انجام اون تصمیم، بعد به خودت میای و میبینی آها! من الان تو بیان چیکار میکنم؟!
بعد متوجه میشی که نه اون تریلی و نه اون قلقلک بیخودت، نتونسته ذره‎ای اون «عَزمِ» رو جزم کنه برای انجام اون تصمیم..! اونجاست که برای هزارمین مرتبه میبینی اونقدرها هم که فکر میکنی موجودِ زنده و خودکنترلی نیستی و از یه کاه هم سرگشته تری حتی! اون هم خیلی بیخودی طور تازه!

دسته: {مونولوگ}

                   

                 

<!-- start cod up --->
<script type="text/javascript" src="http://1abzaar.ir/abzar/tools/top-page/jquery.min.js"></script>
<script>var abzar = "<img src=آدرس عکس آیکون بالابر>";</script>
<script type="text/javascript" src="http://1abzaar.ir/abzar/tools/top-page/scrolltopcontrol.js"></script>
<div style="display:none"><a href="آدرس وبلاگ شما">up</a></div>
<!-- end cod up --->

برای کد بالابر صفحه وب، حقیقتاً خواستم بصورت ابزار طراحیش کنم که شما یه عکس بدین و جهت رو انتخاب کنید و با یه دکمه، کد رو بهتون بده، ولی نمیدونم کجای کار اشتباه درومد که کل زحمتِ از صبح تا حالامو به باد داد، منم کلاً پاکش کردم:| به هرحال کدش رو بصورت بالا و با استفاده از کد جاوای 1ابزار براتون گذاشتم .
روی هر کدوم از آیکونای بالا کلیک کنید، آدرس عکس تو نوار آدرس هست . در مورد ترکیب رنگی هم، از بینِ آیکون های بالا هر رنگی که دوست داشتید بگید تا براتون بزنم . البته نمونه های دیگه از این آیکون ها رو اگه تو گوگل سرچ کنید زیاده ولی من تو آیکونای بالا یه کم خواستم با بقیه سایتا و وبلاگا متفاوت تر باشه . برای استفاده از کد بالا، شما باید امکانِ جاوا رو داشته باشید .
کد بالا رو انتهای ویرایش ساختار قالب فعلیتون، قبل از تگِ زیر قرار بدید .

</body>

دسته: {کدنویس}

روباهی از شتری پرسید:
عمق این رودخانه چقدر است[؟]
شتر جواب داد: تا زانو.
ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت[!]
روباه همانطور که در آب دست و پا می زد و غرق می شد به شتر گفت: تو که گفتی تا زانو[!]
و شتر جواب داد: بله، تا زانوی من، نه زانوی تو[!]
وقتی از کسی مشورت می گیریم، باید شرایط طرف مقابل و خودمون رو هم در نظر بگیریم.
«لزوماً هر تجربه ای که بقیه دارن برای ما مناسب نیست»

دسته: {داستان}

کلاً از پیرمردای خوش‎زبون جماعت خوشم میاد، مخصوصاً اونایی که اصالتاً تهرونیَن و اون زمانا اطرافِ دربار بودن و از اتفاقاتِ مملکت (با توجه به عدم پیشرفت تکلونوژی ارتباطاتی در اون زمان) زودتر از همه باخبر می‎شدن و به چشم می‏دیدن. یه دونه از همیناش تو آپارتمانمون داریم، باحاله هاا، آی باحاله این آدم. امروز بعد از مدت‎ها تو محوطه آپارتمان دیدمش، بعد از یه سلام و احوال‎پرسی گفت: امروز اون پسر قرتیه بود که از اون ماس‎ماسکای گنده میزد تو گوشش. گفتم خب،خب!
گفت: نَنَش بمیره، اومدن بُردنش [قَهقَه میخندید] با اینکه متعجب و کنجکاو بودم که قضیه چیه ولی منم به خنده‎های اون کلی خندیدم . گفتم عزیزآقا کی برش؟ کجا بردن؟ چرا؟ گفت: بردَنش آب خنک بخوره:)) دیگه دوزاریم افتاد و فهمیدم که گند زده و نیروی انتظامی اومده دستگیرش کرده . از اونجایی که عزیزآقا خوش‎زبون بود دوست داشتم سرِ این مورد باهاش بحث کنم. گفتم مشتی، شما که اینقد از همه قضایا و اتفاقات گذشته و تا حال خبر داری و تو صحنه بودی، چرا به بازداشتگاه و زندان میگن طرفو بردن آب خنک بخوره؟؟!! و این شد که مشتی گفت : اون قدیما مردم یخچال نداشتن، ینی داشتن ولی این مایه‎دارا داشتن که اون زمانم مایه‎دار کلاً کم بود و اکثر مردم بدون یخچال بودن. معمولاً قناتای تهران آبشون خنک بود و مردم از اونجا آب می‎آوردن. یکی از این قناتای معروف تهران رو، بعداً تبدیلش کردن به زندانِ قصر. دیگه از اون زمان به بعد هرکی رو میبردن زندانِ قصر، میگفتن طرف رو بردن آب خنک بهش بدن:دی
و این است قضیه آب خنک خوردن، منبع: عزیزآقا، راست و دروغش با خودش..:دی

دسته: {مونولوگ} {دیالوگ} {داستان}

اگر میخواید بدونید وبلاگتون توی گوگل ثبت شده یا نه، آدرس وبلاگتون رو به این شکل توی موتورِ جستجوگرِ گوگل وارد کنید و سرچ بزنید [info:www.pelake7.blog.ir] و اگر میخواید متوجه بشد که فلان پستتون توی گوگل ثبت شده یا نه ،به این شکل توی گوگل سرچ بزنید [info:www.pelake7.blog.ir/post/1368]
 رتبه الکسای شما: الکسا یه ابزاره که رتبه شما رو در جهان و در ایران نشون میده، رتبه شما تو این ابزار هرچقدر کمتر باشه، موفیقتتون بیشتره و این ابزار نشون میده تا الان چقدر موفق بودید در خصوص وبتون. یه نمونه از این ابزار که مورد تاییده رو معرفی میکنم، سعی کنید فقط خودتون رو چک کنید و از چک کردنِ دیگران خودداری نمایید:دی [ابزار]
 آدرس مطلب : بهتره آدرس مطلبتون رو بصورت لاتین وارد کنید، این کار باعث میشه مطلب، تو گوگل زودتر ثبت بشه و تو جستجوها از امتیاز بالاتری برخوردار بشه و بالاتر از بقیه پست های هم نامتون قرار بگیره. در صورتی که تمایلی ندارید که از اسم لاتین استفاده کنید ، حتماً به زبان فارسی پستتون رو آدرس بدید ، این عمل هم تو گوگل فارسی خیلی جواب میده و موثره. پیشنهاد می کنم اصلاً از عدد استفاده نکنید تو این مورد ، به هیچ وجه ایندکس خوبی نداره و گوگل سخت‎تر این پست رو ایندکس میکنه. البته نه اینکه پست رو ایندکس نکنه، نه، پست ایندکس میشه ولی نه به اون سرعتی که آدرس‎های لاتین رو ایندکس میکنه.البته ناگفته نمونه این آدرس مطلب برای وب‎هایی که دست نوشته دارند و نیازی به ورود افراد از طریق گوگل رو ندارند، مهم نیست، و هرجور که تمایل دارن،آدرس بدَن.
 کلمات کلیدی: انتخاب کلمات کلیدی یه حرفه ایِ خاص میخواد،که نیاز روز جامعه رو در مورد اون پست بدونه و بتونه یه کلماتی رو بعنوان کلمات کلیدی انتخاب کنه که تو موتورهای جستجو گر بیشتر سرچ میشن. در مورد پستاتون کلماتی رو بعنوان کلیدی انتخاب کنید که در خصوص اون پست، بیشترین سرچ رو در گوگل داره.
 گوگل وبمستر: سعی کنید وبلاگ و یا سایت خودتون رو به گوگل وبمستر تولز معرفی کنید. این اقدام برای وبلاگهایی که دامنه ای‎ار و یا کام دارند بهتر جواب میده.
 نحوه پست نویسی: تا حالا شده براتون پیش بیاد یه مطلبی رو از گوگل سرچ کنید و برید بخونید بعدش وسطای خوندن مطلب، از پست خسته بشید و ببندینش برید سراغ یا سایت دیگه؟ حتماً شده:) سعی کنید پستاتون رو جذاب بنویسید که خواننده خسته نشه . کمتر تفسیر کنید و در صورت امکان از نوشتنِ پستای طولانی خودداری کنید.
 لینک: سعی کنید کمتر از لینکِ سایتای دیگه تو پستاون استفاده کنید. امتیاز منفی میگیرید از جناب گوگل.
 افزایش بازدید: به هیچ وجه از نرم‎افزارهای افزایش بازدید و یا از سایت‎هایی که پول میگیرن و بازدید کننده براتون میفرستن استفاده نکنید. چند روزی نمیگذره که گوگل وبلاگ یا سایت شما رو شناسایی میکنه، بعد تحریم می شید. ینی هرچقدر تو موتور جستجوگر بگردید دیگه اسمی از وبتون و پستتاتون نخواهدید دید:) برای رفع این اتفاق هم کافیه این نوع افزایش بازدید رو قطع کنید، گوگل اتوماتیک‎وار مجدد وب شما رو آنالیز میکنه و بعداً از تحریم خارج میشید. بهترین روش برای تبلیغات شبکه های اجتماعی هستند بخصوص گوگل پلاس. چون مالِ خود گوگله، امتیازایی که از گوگل پلاس دریافت میکنید خیلی رو بالا بردن وبتون تاثیر داره. حتماً لازم نیست تو گوگل پلاس پستاتون رو منتشر کنید، هر عکس و یا مطلبی که گذاشتید، کافیه لینک وبتون رو زیرش درج کنید، بعد می بینید که بازدید وبتون به مرور داره بالا میره و البته تدریجی. این کار باید ادامه دار باشه نه اینکه یه مدت تو گوگل پلاس فعالیت کنید بعد قطع کنید.

دسته: {دانستنیها}

انشایم که تمام شد معلم با خط کش چوبی‎اش زد پشت دستم و گفت جمله‎هایت زیباست..
گفتم اجازه آقا..
پس چرا میزنید؟!
نگاهم کرد..
پوزخند تلخی زدو گفت: میزنم تا همیشه یادت بماند خوب نوشتن و زیبا فکر کردن در این دنیا تاوان دارد!
«شاملو»
برسد بدستِ خوشنویسان..:)

دسته: {دیالوگ} {داستان}

از این امکان استفاده های زیادی میشه کرد. ولی من بعنوان منوی خوب نوشته ها به شما معرفیش میکنم. شما میتونید اسم پستی که بعنوان یه نوشته خوب از سایر دوستانتون می پسندید رو در این منوی بالا قرار بدید. ترکیب رنگی که در بالا می بینید کلاً از رنگ های فلت استفاده شده، لود شدنش خیلی سریعه و کیفیت بالایی داره و اینکه این منوی بالا کاملاً رسپانسیو هست . ینی شما هر کجای قالب که بذاریدش، خودش اتوماتیک سایزش با اون قسمت سِت میشه. کسانی که کار با کد و محل قرار دادنش رو بلدن آموزش رو در ادامه مطلب میذارم و کسانی که بلد نیستن میتونن رنگ یا رنگ های مد نظرشون رو بهمراه تعداد فیلدهاشون بفرستند تا براشون آماده کنم .

دسته: {کدنویس}

خیلی وقت پیش یکی از کانال‎ها یه برنامه مستند حیات وحش رو پخش میکرد.
نشون میداد یه گروه محقق یه سری لاشه مرغ رو داخل یه توری گذاشته بودن و چند گودال به فاصله های 10-20 متر از هم حفر کرده بودن(!)
بعد از مدتی یه روباه اومد و کمی بو کشید و یه مقدار این لاشه مرغا رو جابجا کرد و رفت؛ کارشناس تیم روبه دوربین کرد و گفت این الان میره و بقیه گله و دوستاش رو میاره؛ و با استفاده از یه جرثقیل، توری رو جابجا کردن و آوردن تو گودال دوم و استتارش کردن و با یه مایعی، اثر بو رو از مسیر از بین بردن (!)
تقریبا نیم ساعت بعد روباه و 7-8 تا روباه دیگه اومدن سر گودال اول و هرچی گشتند مرغ‎ها رو پیدا نکردن هر چی زمین رو بو کردن فایده نداشت و اون 7-8 تا رفتن و این روباه اولی دوباره شروع به گشتن کرد! جالبیش اینجا بود که هی با سرعت میگشت و بعد سرشو بالا میاورد و به دوستاش که داشتن دور میشدن نگاه میکرد دوباره بو میکشید (!)
اینها با استفاده از سیم کمی روی گودال دوم رو باز کردن تا حدی که روباه مرغا رو دید (!)
این دفعه خیلی جالب بود! روباه یکی از مرغا رو با دندون گرفت و با خودش برد پیش دوستانش که رفته بودن(!)
این تیم کارشناس بعد از اینکه روباه رفت اومدن و دوباره همون کار رو تکرار کردن و توری رو به گودال سوم بردند و دوباره مایعِ از بین برنده بود رو به زمین زدند(!)
روباه و دوستاش دوباره اومدن، هرچی گودالها رو گشتن و هر چی زمین رو بو کشیدن چیزی نبود و دوباره رفتن (!)
روباه اول رو نشون داد که این بار دیگه جست‎وجو نکرد و رفت داخل گودال دوم دراز کشید و به حالت خوابیده موند یه چند دقیقه صبر کردن و دیدن خبری نیست نزدیکش رفتند و چک کردنش دیدن کاملا مرده!!
جالب این بود که لاشه روباه رو به مرکز دامپزشکی بردن و کلی آزمایش کردن دیدن دقیقاً عکس‎ها و آزمایشات نشون میده این حیوون براثر یک شوک عصبی سکته کرده و مرده (!!)
چقدر زشته که انسان به جایی برسه که حیوانات ازش در کرامت اخلاقی پیشی بگیرن(!!!)

باز‎نشر شده از وبلاگ اسبق..

دسته: {داستان}

من معمولا موزیکای آروم رو بیشتر می‎پسندم. نه اینکه اصلاً شاد گوش ندم، گوش میدم ولی به موقش. اکثر مواقع آهنگای آروم و یا سنتی‎های اخیر رو گوش میدم و در خصوص دکلمه‎ها هم فقط جناب علیرضا آذر رو دنبال میکنم. توی آهنگا تا حالا متن هیچکدوم‎شون رو حفظ نکردم، بیشتر ریتم آهنگ برام مهمه. توی سایتای موزیک که شما خودتون بهتر از من آدرسشونو دارین به این آهنگ سینا حجازی برخوردم . یه کم که گوشش دادم، شاید برای اولین بار به کلی متنش توجه کردم. خیلی جالب بود شعرش در مورد یه زنِ معمولی. بنابراین پیشنهاد میدم به شعرش یه کم دقت کنید..

موزیک : زنِ معمولی

خواننده : سینا حجازی

کیفیت : 320

حجم : 6.00 مگابایت

دانلود با لینک مستقیم : [لینک]

پخش آنلاین

دسته: {موسیقی} {مونولوگ}

ببخشید که باعث شدم به زحمت بیوفتید و برای شخص بنده پست بزنید . ممنونم واقعاً. اگر به اهمیت خودم زودتر پی می‎بردم شاید رئیس جمهور میشدم!
ببخشید که پست رو در وبلاگ شخصیتون و بین اون همه از دوستاتون نوشتید و خیلیا بهتون بی احترامی کردن و تو روز اول خودِ دوستانتون اینجوری به پستتون علاقه نشون دادن! (14 مخالف و 5 موافق با مضمون این پست) من شرمنده ام. خجالت زده ام که حتی دوستای خودتون هم باهاتون موافق نیستن و امتیاز مخالف رو دادند .
ببخشید که در مورد خط بالایی شاید حرصتون در بیاد و به دوستانتون بگید بیان به قولِ معروف لایک بدن به پستتون تا از این فضاحت نجات پیدا کنید.
ببخشید که آواتار من برگرفته از آواتار پیش فرض فیسبوکه و نمیدونستم طراحیِش از دوستان شماست و فیسبوک از روی اون کپی برداری کرده! من ممنون میشم همونطور که فیسبوک رو عفو فرمودید من رو هم عفو بفرمایید .
ببخشید که لوگوی نوارآدرس طرح و ایده شما و دوستانتون بوده و من هم خبط کردم و از این امکان استفاده کردم، در صورت امکان بنده رو هم در این مقوله عفو بفرمایید .
ببخشید که طرح و ایده فهرست مطالب من برگرفته تر از ایده شما و دوستانتون بوده و سرویس وبلاگ دهی مثل بلاگفا از ایده شما کپی برداری کرده . من به خدای احد و واحد قسم نمیدونستم بلاگفا از روی طرح شما کپی کرده، خواهشمندم من رو هم همونطور که بلاگفا رو عفو فرمودید ، عفو بفرمایید .
ببخشید که زحمتِ 6 ساعته من در مورد فهرست مطالب رو با لینک دادن به متونتون خودتون مقایسه میکنید . واقعاً مشخصه که شما روزها و بلکه سالها روی این طرح کار کردید و من اون رو (دزدیم)..
ببخشید که توی وبلاگ دوستانتون کامنت های بدون مدرک قرار میدید و وقتی متوجه پیگیری شکایت از مراجع قضایی میشید ، دستور پاک کردن اون رو میدید. البته نا گفته نمونه بنده حقیر از شکایت منصرف شدم و شما میتونید مجدداً دستور بدید کامنت ها به نمایش در بیاد .
ببخشید که در وبلاگ بنده هشتک صلح (#صلح) میفرستید و بعدش از طریق دوستانتون اقدام به پست های گوناگون در مورد بنده میکنید. من شرمنده ام. زحمت شده براتون . ضمناً مگه من با شما و امثال شما رفاقتی دارم که این رفاقت تیره شده باشه که پُش بندش پیام صلح به من میدید!!!!!!!
ببخشید که کامنتِ ناچیز و خصوصی منو اونم با این مضمون « :) » در سایر وبلاگها بهمراه آی پی بنده منتشر میکنید . ببخشید که آی پی من رند نیست .
ببخشید که من شعور و انسانیت دارم و اسمی از کسی نمی برم و آدرس وبلاگی رو منتشر نمیکنم . انشااله سری بعد بهمراه ساز و آواز منتشر میکنم .
ببخشید که به رنگ سبز علاقه دارم، به دکترای زیادی مراجعه کردم ولی این درد علاج نداره و همچنان رنگ سبز رو دوست دارم . قول میدم خودم رو سریعتر اصلاح کنم و رنگ قهوه ای ؛ رنگ خودتون رو دوست داشته باشم .
ببخشید که من متهمم به اینکه تاریخ پستای بلاگفامو تغییر دادم ولی یادم رفته بودم که بگم توی بلاگفا امکان تغییر تاریخ پست وجود داره ولی امکان تغییر تاریخ کامنت کاربران وجود نداره و شرمنده ام که اولین کامنتی که به وبلاگ من ارسال شد مربوط به سال 92 هست و شما اون زمان نهایت پیشرفتت بازی با کِرم تو گوشیِ 1100 بود.
ببخشید که احتمالا هدرِ قالبم شبیه هدرِ یکی از دوستان تو قبیله گوییس در آفریقا باشه، من قول میدم تابستون برم و ازش حلالیت بگیرم .
ببخشید که احتمالا اگر کامنتی ارسال کنید نتونم جواب بدم و در نهایت تایید نمیشه چون دست خطتون بَده و نمیتونم بخونم.
ببخشید که زحمت میوفتید برای من پست میزنید ولی من زیاد تو مباحثِ پربارتون شرکت نمیکنم چون از قدیم گفتن عاقلان دانند .
خلاصه خانوما، آقایون، کهن سالان، آهان داشت یادم میرفت، کودکان، کودکانِ عزیز، شما عزیز دل مایید و ممنونیم که مارو همیشه پست میکنید:)
من همچین اخلاقای مزخرفی ندارم که از این نمونه پست ها بزنم ولی نمیذارن، کم مونده اتاق فکر برگزار کنن برام:) خلاصه شرمنده ی همه ی دوستان..

پینوشت: این حقیر با مشترکِ مورد نظر به اصطلاح هشتکِ #صلح و #رفاقت رد و بدل کرده بودیم و یه جورایی همه چی تموم شده بود و هیچ قصدی به ادامه کش و مَکش ها دیگه وجود نداشت. هرچند من در این مورد این اولین پستیه که زدم در صورتی که من برای بار سوم بود که شاهد این ماجراها بصورت پست بودم ولی عکس العملی نشون ندادم تا اینکه بعد از این رد و بدل کردن پیام های خصوصی بین من و اوشون، دیگه انتظار همچین پستی که از نظر من و لااقل در خصوص خودم ارتباطی به اون شخص نمیدیدم رو نداشتم ، که شدن عامل فتنه در این بین و با این بچه بازیاشون باعث این ماجراها شد. به هر حال بنده حقیر به احترامِ «حرف»، نه شخص، به احترامِ حرفی که اخیراً زده شده خواهش میکنم دیگه در این خصوص کامنتی داده نشه، اگر هم کامنتی داده شد و تایید نکردم ، دال بر بی ادبی و جسارت من ندونید. از همین الان معذرت خواهی میکنم و اینم بگم که به عظمتش قسم خیلی خوشحالم که دیروز تونستم جلوی خودمو تو نوشتنِ پست بگیرم و آدرسی و یا اسمی از کسی نبردم. اهمیت نداره، به هیچ وجه، ولی در مقابل بی عقلیِ بعضیا برام ارزش داشت. مخلص همتونم هستم..:)

دسته: {مونولوگ}

CopyRight © 2013-2016 - Design By Pelake7 . All rights reserved

هدايت به بالاي صفحه